عاشقانه 1
تورو از خاطرم برده تب تلخ فراموشی
گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟ آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی روی ترا کاشکی می دیدم. شانه بالا زدنت را. - بی قید وتکان دادن دستت که - مهم نیست زیاد و تکان دادن سر را که ـ عجب! عاقبت مرد؟ - افسوس! - کاشکی می دیدم! من به خود می گویم « چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد؟» من درون قفس سر اتاقم دل تنگ میپرد مرغ نگاهم تا دور وای باران، باران شیشه پنچره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ با تو از ستاره گفتم با تو از ترانه گفتم با تو از هر چی که ساختی شعر عاشقانه گفتم با تو گفتم که قناری چطوری عاشق باغه دستای نسوز عاشق چرا اینقدر داغه داغه با تو گفتم عشق و ایثار راه ورسم تازه ای نیست اسم موندگار عاشق اسم کم آوازه ای نیست تو تموم گفته هامو چه صبورانه شنیدی اما حرفی که نگام گفت هرگز و هرگز ندیدی پر کشیدی پر کشیدی برای همیشه رفتی حرف آخرم به جا موند وقتی پشت شیشه رفتی با تو از بازی تقدیر از زیاد و کم نگفتم با تو از یه دنیا گفتم اما از خودم نگفتم غم دوری خیلی سختِ مخصوصاً اگه تو باشی مخصوصاً اگه بری تو دیگه پیش من نباشی می دونی که بی توموندن توی دنیا یه عذاب اگه تو یه روز نباشی زندگیم بی تو خراب نذار اینجا من بمونم حیرون و خیلی پریشون مهربون برگرد تو پیشم دلمو انقدر نسوزون نگو که خبر نداری دارم از دوریت می میرم جای دستای قشنگت دستای غمو می گیرم نمی تونم نمی تونم دیگه من بی تو بمونم به خدا سخته واسه من که دیگه تو رو نبینم بیا و منو رها کن از غمو غصه جدا کن بیا و بمون کنارم به دلم تو اعتنا کن منمو دلی شکسته که به پات هنوز نشسته تویی و دوری چشمات بی تو بودن خیلی سخته غم دوریتو نمی شه یکمم تحملش کرد نمیشه طاقت بیارم توی دنیای پر از درد دوستت دارم به اندازه سیاهی شب ، سپیدی صبح ، لطافت بهار ، گرمی خورشید تابستان ، رنگارنگی پاییز ، پاکی زمستان ، سرخی قلب ... و قسم به تمام آنها به تو عشق می ورزم برو ولی فردا برگرد تنفر همین عشق است که راه خود را گم کرده است کسی را دوست دارم..... حیف او نمی داند گویند که شیشه احساس ندارد ، اما من در یک روز بارانی غمهای خود را به روی آن نوشتم... و او گریست سیه چشمی به کار عشق استاد به من درس محبت یاد می داد مرا از یاد برد آخر ولی دل من به جز او عالمی را بردم از یاد یک بار از مقابل چشمم عبور کن یک با درس صفا و عشق و وفا را مرور کن گذر از مرگ انسانیت است ( این دیگه آخر عاشقانه بید) عشق بزرگترین نیروی روحی است که قدرت تجلّی به صورتهای مختلف را داراست خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت هرکسی تو این دنیا غمی داره. یکی کمتر یکی بیشتر. به قول خیام: یکی را داده ای صد گونه نعمت یکی را قرص نون آغشته در خون ولی همه ما نقابی رو صورت زدیم یا بهتر بگم مجبور شدیم نقابی بزنیم تا به همه بگیم که ما چقدر خوشحالیم. ولی واقعا تا کی؟؟ تا آخرین دقیقه های عمر؟؟ مینویسم... دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی دوستت دارم چون دوستت دارم…
دارم خو می کنم با این فراموشی و خاموشی
چرا چشم دلم کوره عصای رفتنم سسته
کدوم موج پریشونی تو رو از ذهن من شسته
خدایا فاصله ات تا من خودت گفتی که کوتاهه
از اینجا که من ایستادم چه قد تا آسمون راهه
من از تکرار بیزارم از این لبخند پژمرده
از این احساس یاسی که تو رو از خاطرم برده
به تاریکی گرفتارم شبم گم کرده مهتابُ
بگیر از چشمای کورم عذاب کهنه ی خوابُ
چرا گریه ام نمی گیره مگه قلب من از سنگه
خدایا من کجا میرم کجای جاده دلتنگه
میخام عاشق بشم اما تب دنیا نمی زاره
سر راه بهشت من درخت سیب می کاره
قاصدک پرسید جرمت چیست؟گفتم بی گناهی..
شاکی خندید.تماشاگران گریستند.وکیلم حرف نزد
قاصدک:شاکی شکایتت چیست؟نیم نگاهی به من کرد و گفت
از دلم شاکیم که متهم به بی تفاوتی است
وکیلم با صدای بلند گریست.تماشاگران همه ناپدید شدند
قاضی هم به آرامی پر کشید و رفت.
مهم اینه که رویامون به هم از دور نزدیکه
واست احساس می بافم تو رویاهامو می پوشی
خدا هم سخت خوشحاله از این که ما هم آغوشیم
به این احساس مدیونیم باید کاری کنیم واسش
باید هر جا که لازم شد فداکاری کنیم واسش
تو رویا خیلی خوشبختیم ولی در اصل می لنگیم
رسیدن گاهی ممکن نیست مهم اینه که می جنگیم
نفس می شی واسم امشب می ری آروم تو سینم
به حدی عاشقت هستم خودم رو هم نمی بینم
به این احساس مدیونیم باید کاری کنیم واسش
باید هر جا که لازم شد فداکاری کنیم واسش
با یه شاخه گل سرخو همون لبخندی که همیشه آرزوشو داشتم
گریه کرد و گفت دلم برات تنگ شده
وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود
دوستت دارم چون تنها ترین مصراع شعر منی
دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی
دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی
دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی
دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی
دوستت دارم چون به یک نگاه عشق منی
چه زود ازم خسته شدی
چه زود از یاد بردی منو
چه زود یکی دیگه اومد جامو گرفت تو دل تو
بهم وفا نکردی و تیشه زدی به قلب من
منو به غم نشوندی و گذشتی از کنار من
نمیدونم به جرم عشق یه عمره که زندونیم
توی آتیش غم تو یه عمره دارم میسوزم
www . night Skin . ir |